احساس می کنم بیسم قطع شده است
حسین حسین حسین.... عمارم
صدامو داری
ولی انگار ارتباط قطع شده
دیگر آن طرف خط کسی صدایم را ندارد
یا نمی خواهد بشنود
مهمات روحیه چی شد حسین؟
نه انگار خبری نیست
بله
مثل اینکه شهدا از من راضی نیستند
تا اطلاع ثانوی بایکوت
حق ورود را نداری
باید دوباره کاری کرد
ساعات رفتن نزدیک می شود
و تپش قلبم بیش تر می شود
خدایا شکرت که دوباره توفیق بوی شهدا گرفتن را به من عطا می کنی
الحمدلله
هر سال می روم کنار اروند و نامه ای به مادر شیعه حضرت زهرا(س) می نویسم
از باب درد دل
و بعد آن را به عمق اروند می فرستم
با مدر صحبت می کنم و قرار و مدار
ولی باز.....
اصلا نمی دانم چرا باز مرا می برند محضر خودشان
جنوب همیشه برای من رمضان است
آتشی برای پاکی از گناهان
امسال جنوب ما فاطمی ست
دیگر همه سیاه پوش بی بی هستیم
امسال هوای دیگری دارد راهیان
یازهرا س
مارا بپذیر
دوباره دارد بوی اعزام به مشام می رسد
دوباره حرکت به سوی کربلای ایران
امروز با خود فکر می کردم واقعا ما مرد این راه نیستیم
بی تعارف
مرد می خواهد
چند وقت پیش پیشنهادی برای اعزام به سوریه داشتم
واقعا فکرم را مشغول کرد که آیا می توانم از دنیا دل بکنم
خدایا مارا بپذیر
سلام بر تو ای شهید شلمچه
این روز را به یاد داری؟
همه آمده بودند برای دیدنت
برای خوش آمد گویی
این گل پرپر از کجا آمده
از سفر کرببلا آمده
و همه به شوق شهادت فوج فوج آمده اند
اما فقط
شهادت هنر مردان خداست
ولاغیر
این سن یادواره شهدای منطقه ای است که شهید شلمچه هه با آنهاست که در روز شهادت امام عسکری(ع) برگزار شد
سلام بر تو ای شهید زیبای شلمچه
دیگر بوی وصال می آید
هفته دیگر در کنار توام در شلمچه
و یار در آغوش
یادت هست سال قبل در اروند نامه ای را که به مادرم حضرت زهرا(س) نوشتم و در اروند انداختم .......بیاد آن شبی که به اروند زدی در بهمن 64
و مثل همیشه کنار گمرک خرمشهر می روم به یاد تو در عملیات کربلای 4 که در ام الرصاص بودی و.......
و
باز شلمچه و کانال پرورش ماهی یادت هست که در آنجا آسمانی شدی و دوستانت کانال های زوجی را گرفتند و به نهر جاسم رسیدند و تو مسیر آسمان را طی می کردی و دعا گوی دوستان
حال من پشت این فنس ها دوباره به تو نگاه می کنم و نمی دانم که تو هم از آن طرف به من نگاه می کنی؟
شهید در پیروی از امام این جنگ را تحمیل استکباری می دانست و دفاع از این مرز و بوم و دین مقدس اسلام را حقی مسلم برای مردم ایران. لذا حضور در جبهه ها را واجب می دانست و به همین منظور بارها در این صحنه مقدس حاضر و بارها مجروح شد.
این چهار نفر چهار دوست بودند که تحمل دوری هم را نداشتند و در یک سال همگی پر کشیدند
از راست شهیدان:
سید منصور دمزده:ولادت:1346 /شهادت:1365 ،شلمچه
حمیدشکوری:ولادت:1342 /شهادت:1365 ،اهواز
جعفر روحی:ولادت:1343 /شهادت:1365 ،فاو
حسین جلالی:ولادت:1345 /شهادت:1365 ،شلمچه